سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آسمون عشق

تنهایی من پاکترین و باوفاترین یاری است که در تمام زندگی پیدا کرده ام.
تنهایی من با شادی های من شاد می شود و با غم های من غمگین.
تنهایی من هیچ وقت مرا تنها نگذاشته است.
من هرگز تنها نبوده ام چون همیشه تنهایی من در کنار من بوده است.
در فرهنگ تنهایی من خیانت جایی ندارد.
تنهایی من به آسانی به دست نیامده است.
تنهایی من از انتهای یک کوچه مه گرفته و غمگین با ناز و کرشمه به سمت من تنها آمده است.
تنهایی من با تمام چیزهایی که در خود دارد مرا تنها نمی گذارد.
در تنهایی من، غم ، اندوه، عشق،شادی،خاطرات و من جای گرفته است.
در تنهایی من همیشه می توان صدای موسیقی را شنید.
در تنهایی من همیشه فیلمی برای دیدن وجود دارد.
در تنهایی من همیشه کتابی برای خواندن هست.
در تنهایی من اشک همچون مرواریدی می درخشد.
من تنهایی خود را دوست دارم.
چون با وفاترین یاری است که در تمام زندگی پیدا کرده ام...........


نوشته شده در یکشنبه 90/5/2ساعت 1:33 عصر توسط سحر نظرات ( ) | |


گفتی عاشقمی، گفتم دوستت دارم.
گفتی اگه یه روز نبینمت میمیرم، گفتم من فقط ناراحت میشم.
گفتی من بجز تو به کسی فکر نمی کنم، گفتم اتفاقا من به خیلی ها فکر می کنم.
گفتی تا ابد تو قلب منی، گفتم فعلا تو قلبم جا داری.
گفتی اگه بری با یکی دیگه من خودمو می کشم، گفتم اما اگه تو بری با یکی دیگه، من فقط دلم میخواد طرف رو خفه کنم.
گفتی ... ، گفتم... . حالا فکر کردی فرق ما این هاست؟
نه!فرق ما اینه که: تو دروغ گفتی، من راستشو.


نوشته شده در یکشنبه 90/5/2ساعت 1:32 عصر توسط سحر نظرات ( ) | |

 

بچه بودم نه دیگه منتظر زنگ بودم

نه دیگه واسه تو مثل تو دلتنگ بودم

بچه بودم تو نبودی شبا زود خوابم می برد

دل کوچیکم فقط غصه بازی رو می خورد

بچه بودم دلمو هنوز کسی نبرده بود

هنوزم خدا اونو دست خودم سپرده بود

بچه بودم قدرمو زمونه بیشتر می دونست

کوچمون حاله منو از تو که بهتر می دونست

بچه بودم کسی مثل تو باهام بد نمی شد

بی توجه از آنار رؤیاهام رد نمی شد

بچه بودم آسمون یه عالمه ستاره داشت

غصه مون هر چی که بود یه دنیا راه چاره داشت

بچه بودم چشم تو در به درم نکرده بود

اونروزا فکر و خیالت ، خبرم نکرده بود

بچه بودم روزای هفته شبیه هم نبود

حواسم پهلوی اینکه چی بهت بگم نبود

بچه بودم اگه مثل حالا مجنون می شدم

از بزرگ شدن واسه ابد پشیمون می شدم

 


نوشته شده در شنبه 90/5/1ساعت 12:39 عصر توسط سحر نظرات ( ) | |

در جوانی غصه خوردم هیچ کس یادم نکرد

                   در قفس ماندم ولی صیاد آزادم نکرد

آتش عشقت چنان از زندگی سیرم کرد

                   آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد


نوشته شده در شنبه 90/5/1ساعت 12:38 عصر توسط سحر نظرات ( ) | |

وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بُریدی و نبریدم  

 

اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت
کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم

کی ام، شکوفه اشکی که در هوای تو هر شب
ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم

مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم
چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم

چو شمع خنده نکردی، مگر به روز سیاهم
چو بخت جلوه نکردی، مگر ز موی سپیدم

بجز وفا و عنایت، نماند در همه عالم
ندامتی که نبردم، ملامتی که ندیدم

نبود از تو گریزی چنین که بار غم دل
ز دست شکوه گرفتم، بدوش ناله کشیدم

جوانی ام به سمند شتاب می شد و از پی
چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم

به روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به گردون
گهی چو اشک نشستم، گهی چو رنگ پریدم

وفا نکردی و کردم، بسر نبردی و بردم
ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟


نوشته شده در شنبه 90/5/1ساعت 12:38 عصر توسط سحر نظرات ( ) | |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت