جامه ای بافته بودم از عشق خواستم تا به تواش هدیه کنم لیک دیدم که در آن گوشه باغ لاله ای پنهانی با نسیمی می گفت جامه عشق برازنده هر قامت نیست به من میگفت*** انقدر دوستت دارم که اگر بگویی بمیر میمیرم باورم نمیشد فقط برای یک لحظه به او گفتم بمیر سالهاست که در تنهایش پژمرده ام کاش امتحانش نمیکردم کاش......... ******************************************************** دل نوشته یک عاشق واسه عشقم میمیرم ولی عشقم منو درک نمیکنه هر روز دلم میشکنه از دوستانی که از وب من دیدن میکن خواهش میکنم دعا کنن همه به عشقش برسن غروب یک ستاره دنیامو زیرو رو کرد دلم تو اوج تردید فقط یه آرزو کرد کاشکی سفر میرسوند ما رو به بی اما حالا جاده ها میره به سمت غربت همخونه ی قدیمی سقفمو از من نگیر تو واژه بودنی ، معنی رفتن نگیر شاید که لحظه هامون غریبه باشه با هم نگو که فرصتی نیست نگو آخر راهم تو این غروب دلگیر ای از ترانه لبریز نذار بپیچه اینجا بوی غریب پاییز تو را دوست می د ارم چون نان و نمک چون لبان گُر گرفته از تب که نیمشبان در التهاب قطره ای آب بر شیر آبی بچسبد. تو را دوست دارم چون لحظه ی شوق، شبهه، انتظار و نگرانی در گشودن بسته ی بزرگی که نمی دانی در آن چیست! تو را دوست دارم چون سفر نخستین با هواپیما بر فراز اقیانوس. چون غوغای درونم لرزش دل و دستم. در آستانه ی دیداری در استانبول. تو را دوست دارم چون گفتن «شکر خدا زنده ام».
زغم کسی اسیرم که از من خبر ندارد <\/h2>
عجب از محبت من که دراو اثر ندار<\/h2>
د غلط است هر که گوید دل به دل دارد <\/h2>
دل من زغصه خون شد دل او خبر ندارد
<\/h2>
عشق امانت با ارزشیست که هر کسی ان را در<\/h2>
قلبش نگه می دارد برای همین است که هر وقت<\/h2>
بخواهی غشقت را از کسی پسبیگیری باید قلبشو بشکنی
<\/h2>
نهایت
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |