دلم گرفته نمیدونم از کجا دلم پره نمیدونم، میدونم که خدا میدونه، صداش زدم میدونم که جوابمو میده اون خالق منه،شاهد دلتنگیهای منه، میدونم تنهام نمیذاره پس منم نباید فراموشش کنم بازم میخوام کمکم کنه من بی خدا هیچم من از آن او هستم پس با من باش، منی که از آن تو بنده تو و خلیفه تو در زمینم کمکم کن از عهده این بار مسئولیت برآیم مسئولیتی که نامش زندگیست!!!!!!!!!!!!!!! زندگی از نظر من یعنی پنج چیز تو ، خدای تو، من، خدای من ، عشق من و تو کدام را قبول داری ؟ من که همه را زیرا : خدای من است که من را عاشق تو می کند خدای توست که به تو می فهماند من دوستت دارم و خدای من و تو ست که عشق بین من و تو را مقدس می کند خیلی دوستت دارم زیر بارون تو منو ببوس میخوام عاشق بارون باشم
با چه زبونی بهت بگم عاشقتم؟؟؟عشق را با تو شناختم و اگر میدانستی که چقدر دوستت دارم سکوت را فراموش میکردی تمامی ذرات وجودت عشق را فریاد میزد اگر میدانستی که چه قدر دوستت دارم چشمایم را میشستی اشکانم را با دست های عاشقت به باد می دادی اگر میدانستی که چقدر دوستت دارم نگاهت را تا ابد به من میدوختی تا من به سکوت نگاه تو راز های یک عشق زمینی را باخود به عرش خداوند ببرم ای کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم همه ی ان چیز ها را در بندت کشیده رها می کردی غرورت را....قلبت را....حرفت را.... و مرا از این عذاب ها رها میکردی ای کاش تمام این ها را میدانستی میخوام پیاده شم.... دیگه حوصلتو ندارم میخوام پیاده شم......... وایستا لعنتی میخوام پیاده شما......... اخه چرا نمیذاری پیاده شم؟؟؟ خسته شدم به خدا خسته شدم........ بذار پیاده شم...... تو رو خدا بذار پیاده شم... خوردم کردی بست نبود؟؟؟ نابودم کردی بست نبود؟؟؟ اشکامو خشک کردی بست نبود؟؟؟ بارونو ازم گرفتی بست نبود؟؟؟ زندگی کردنمو ازم گرفتی بست نبود؟؟؟ فقط واسم یه نفس کشیدن گذاشتی بست نبود؟؟؟؟ بیا این نفسمم بگیر... خواهش میکنم بیا نفسمم بگیر... تو رو خدا بذار پیاده شم... بذار پیاده شم لعنتی.... خدددددددددددددداااااااااااااااااااااااااااااااااااااایییییییییییییییییییییییاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا.......... بگو وایسته میخوام پیاده شم.... بگو وایسته میخوام پیاده شم... دارم نابود میشم....... دارم میشکنم.... پس کجایی...... عاشقی که یه طرفه نمیشه تو هم عشق بازی کن..... بازی عشق یه طرفه نمیشه......... بیا بازی کنیم عشقم........ بیا آب بازی کنیم عشقم.... اشکه چشممو واست میارم... تو فقط بیا.... خواهش میکنم تو فقط بیا... التماست میکنم تو فقط بیا... اخ که چقدر خسته ام... میخوام سرمو بذارم رو پاهات... وقت داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فکر نکنم ................... ولی دلم میخواد سرمو بذارم رو پات.... خسته ام خدااااااااااااااااااااااااااااااا............ چرا همه فکر میکنن من هیچ غمی ندارم؟؟؟؟؟؟ دارم نابود میشم خدا......... هنوز کوچک بود برای لمـسِ دوست داشتنِ تو... ای کاش راز دلت را برایش بر ملا نمی کردی... تا عشق نهفته در دلِ او نیز خاموش می ماند... و چه زیبا بود که هر دو رازی را در سینه هایتان .. .. هر چند برای مدّتی حمل می کردید ،... امّــا حال که تمام بی تابی های این چند سال را ... به یکباره برایش آشکار کردی... خوشی زد زیرِ دلـَـــــش ... !
توی سرما بغلم کن میخوام عاشق سرمای زمستون باشم
توی گرما جنگ آفتاب بگو که دوسم داری
من میخوام عاشق گرمای تابستون باشم
هر کجا دلم بگیره من میخوام یاد تو باشم
خدا اون روز رو نیاره که یه روز از تو جدا شم
چه خوب با تو همیشه موندن و پیر شدن
به هوای روز آشتی گاهی دلگیر شدن
دستامو بگیر تو دستات وقتی از تب میسوزم
من میخوام عاشق زندگی توی تب باشم
شبو نیمه شب بشین تنگ دلم
روز و دوست دارم و میخوام مرده شب باشد
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |